طلاق باین. طلاقی که از برای مطلق حق رجوع از آن در ایام عده ابتدا موجود نیست. طلاق زوجه ای که زوج با او نزدیکی ننموده باشد. طلاق زوجه یائسه و صغیره از جملۀ طلاقهای باین بشمارمیروند. و رجوع به ترجمه تبصرۀ علامه ص 293 شود
طلاق باین. طلاقی که از برای مطلق حق رجوع از آن در ایام عده ابتدا موجود نیست. طلاق زوجه ای که زوج با او نزدیکی ننموده باشد. طلاق زوجه یائسه و صغیره از جملۀ طلاقهای باین بشمارمیروند. و رجوع به ترجمه تبصرۀ علامه ص 293 شود
رها کردن زن. تسریح. (منتهی الارب). تطلیق. (تاج المصادر). املاک. یقال: املکت امرها (مجهولاً) ، یعنی طلاق داده شد. (منتهی الارب) : هرکه مراو را طلاق داد بجویدش دوست ندارد هگرز شوی حلاله. ناصرخسرو. و هرگاه که متقی در کار این جهان گذرنده تأملی کند هرآینه مقابح آن را به نظر بصیرت بیند... و به قضا رضا دهد تا غم کم خورد و دنیا را طلاق دهد. (کلیله و دمنه). شب طلاق خواب داده دیده بانان بصیر تا شکرریز عروسان بیابان دیده اند. خاقانی
رها کردن زن. تسریح. (منتهی الارب). تطلیق. (تاج المصادر). اِملاک. یقال: اُمْلِکَت امرَها (مجهولاً) ، یعنی طلاق داده شد. (منتهی الارب) : هرکه مراو را طلاق داد بجویدش دوست ندارد هگرز شوی حلاله. ناصرخسرو. و هرگاه که متقی در کار این جهان گذرنده تأملی کند هرآینه مقابح آن را به نظر بصیرت بیند... و به قضا رضا دهد تا غم کم خورد و دنیا را طلاق دهد. (کلیله و دمنه). شب طلاق خواب داده دیده بانان بصیر تا شکرریز عروسان بیابان دیده اند. خاقانی